برچسب ها : عکس , عکس های ایران, ایران زیبا, ایران چهار فصل,
موضوع :
تاریخ ایران , ,
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سرزمين اريايي و آدرس kamiran.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
تاريخ كشتي سازي و دريانوردي نشان مي دهد كه در آستانه پاييز (اواخر سپتامبر) سال 442 پيش از ميلاد، اردشير يكم (به نوشته رخدادنگاران يونان باستان: اردشير درازدست) شاه وقت ايران از دودمان هخامنشيان اعتبار لازم براي ساختن كشتي دو ـ بادبانه را از خزانه دولت در اختيار كشتي سازان فنيقي (سوري ـ لبناني) قرارداد تا در كارگاههاي كشتي سازي (شيپ يارد) بندر صور (تير) چنين كشتي هايي را بسازند.
اردشير اين تصميم را هنگامي گرفت كه آگاهي يافت مهاجران يوناني مقيم جنوب ايتاليا سال 450 پيش از ميلاد، اين نوع كشتي را اختراع كرده بودند،كشتياي كه نياز به پاروزن نداشت و در خلاف وزش باد مي توانست حركت كند، زيرا كه بادبان (Mast) بزرگتر باد را ميگرفت و با فشار زياد به بادبان كوچكتر پس ميفرستاد و كشتي در خلاف جهت باد حركت ميكرد. چهار سال طول كشيد تا فنيقي ها (در آن زمان از اتباع ايران) كشتي دو ـ بادبانه براي ايران ساختند.
اين كشتيها در فاصله زماني ميان صلح ايران با اتحاديه يونانيها و آغاز جنگ پلوپونز (جنگ داخلي يوناني ها) آماده شدند كه دولت ايران تعدادي از آنها را در اختيار اسپارت قرار داد تا آتني ها را بشكند و با اين مداخله، مورخان يوناني در تاليفات خود ايران را «امپرياليست» لقب دادند كه اين اصطلاح از همان زمان باقي مانده و دولتهاي برتري جو و مداخله گر با آن صفت خطاب ميشوند
ایرانیان آریایی مایه ی افتخار بشریت می باشند که در تاریخ خودرا طوری نشان داده اند که به باور جهانیان برخی آداب و رسوم مهم اخلاقی را برای نخستین بار به جهان عرضه داشتند .مانند برخورد درست با دشمنان شکست خورده،ارج نهادن به مقام زن و ...
حال بد نیست به دیدگاه هایی از دانشمندان و مورخان بزرگ جهان در باره ی ایرانیان بپردازیم:
به ادامه مطالب مراجعه شود.
اصولا مسلمان بودن در لغت به معناي تسليم و خاري در برابر خداوند يكتا است. كه اين معنا فقط در اديان الهي ديده ميشود.....
اين تسليم چه معناي دارد. ؟! آيا به معناي اينكه مثلا وقتي نماز ميخوانيم تسليم خدا باشيم يا وقتي كه روزه ميگيريم يا وقتي كه....
مسلما هر مسلمان واقعي ميداند كه در همه حال بايد تسليم خداوند بود و خداوند را بالاتر از هر چيز و هر نگاه و نگرشي پنداشت. اين معناي واقعي تسليم و اسلام است.
از جايي كه ايران بر سر راه آسيای مركزي، تركيه و كشورهاي غربي قرار گرفته است، متشكل از اقوام متعددي است كه همگي با داشتن حقوق برابر به صورت آزادانه در اين سرزمين زندگي مي كنند.
از ميان اصلي ترين اقوام ايراني مي توان فارس ها، كردها، لرها، بلوچ ها، بختياري ها، ترك هاي آذري، تالشی ها، تركمن ها، قشقايي ها و عرب ها را نام برد. البته با توجه به گستردگي و تنوع اقوام در كشور ايران، اقليت هاي قومي و گروه هاي نژادي كوچك تري نيز در ايران زندگي مي كنند.
مطابق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، زبان و خط رسمي كشور ايران، زبان و خط فارسي است.
اما با توجه به اين كه ايران كشور بسيار پهناوری است و اقوام متعددي در آن زندگي مي كنند، بيش از ۷۵ زبان و گویش در كشور رواج دارد. عمده ترين گويش هاي زبانی در كشور ایران را فارسی، ترکی آذربایجانی، کردی، ترکمنی، گیلکی، مازندرانی، خلجی، تالشی، لری، بختیاری، عربی، بلوچی، لکی، دیلمی، تاتی، ارمنی، آشوری، مندایی، گرجی، عبری و کلدانی تشکیل میدهند.
براساس اصل پانزدهم قانون اساسی ایران، کتاب های درسی نيز در كشور ايران باید با زبان و خط فارسي تدريس شوند. ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات، رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.
دین :
در كشور ايران، دين اسلام و مذهب جعفري به عنوان دين و مذهب رسمي شناخته مي شود.
به طوري كه در اصل ۱۲ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است، دين اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی به عنوان مذهب رسمي كشور ايران شناخته شده است و سایر مذاهب اسلامی که در قانون اساسی به آنها تصریح شده شامل مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی) و شیعیان زیدی (چهار امامی) نیز قانونی و دارای احترام کامل هستند.
هم چنین در اصل ۱۳ قانون اساسی، ایرانیان مسیحی، یهودی و زرتشتی به عنوان اقلیت دینی پذیرفته شدهاند و میتوانند در حدود قانون بر اساس کیش خود عمل نمایند.
در كشور ايران، پيروان اديان آسمانی داراي آزادي عمل در انجام مناسبت ها و آيين هاي مذهبي خود هستند و مي توانند مطابق مذهب خود عمل كنند.
پرچم :
پرچم جمهوري اسلامي ايران داراي سه رنگ است. رنگ هاي پرچم ايران را سبز و سفيد و سرخ تشكيل مي دهند و ترتيب قرار گرفتن آنها بدين شكل است كه رنگ سبز در بالاي پرچم، رنگ سفيد در وسط پرچم و رنگ سرخ در قسمت پايين پرچم قرار دارد.
هر يك از رنگ هاي پرچم ايران، نشانه يكي از اصلی ترين اعتقادات مردم كشور است. در اين ميان، رنگ سبز نشانه دين اسلام است كه مذهب رسمي كشور ايران محسوب مي شود. رنگ سفيد، نمادي از صلح و آرامش و رنگ سرخ، نشانه گرامي بودن خون شهداي ايران در نزد مردم و نظام جمهوري اسلامي ايران است.
در وسط پرچم ايران و بر روي رنگ سفيد آن، علامت «الله» قرار دارد كه به نوعي نشانه جمهوري اسلامي ايران است.
در پرچم ايران، شعار «الله اکبر» به نشانه پيروزي انقلاب اسلامي در ماه بهمن كه يازدهمين ماه از سال است، یازده بار در رنگ سبز و یازده بار در رنگ سرخ تكرار شده است. از اين روي، شعار «الله اكبر» بیست و دو بار به صورت پشت سر هم در مرز رنگ سرخ و سبز با رنگ سفید تکرار شده است.
تقویم :
تقويمي كه در كشور ايران، مورد استفاده قرار مي گيرد به تقويم جلالي معروف است و يكي از اولين و در عين حال دقيق ترين انواع تقويم در جهان محسوب مي شود.
در كشور ايران، هر ساله روز اول فروردين كه مصادف با نخستين روز از فصل بهار است، سال نو آغاز مي شود و ايرانيان سال نو را كه همراه با فرارسيدن بهار است و به آن نوروز می گويند، جشن مي گيرند. جشن نوروز ايرانيان، توسط سازمان ملل متحد نيز به رسميت شناخته شده و به عنوان ميراث جهاني به ثبت رسيده است. عيد نوروز در تقويم ايران ۱۳روز است كه از آخرين روز آن با عنوان روز طبيعت و يا سيزده به در ياد مي شود.
در كشور ايران، ۱۲ ماه، چهار فصل و ۳۶۵ روز وجود دارد. شش ماه اول سال در ايران۳۱ روزه، پنج ماه بعدي ۳۰ روزه و یک ماه آخر ۲۹ روزه است که در سالهای کبیسه ۳۰ روز میشود.در تقويم ايران، مهم ترين اعياد مذهبي، مناسبت هاي ملي و برخي از سوگواري ها تعطيل رسمي است كه معمولا به رنگ قرمز نمايش داده مي شود.
مبدا تاريخ رسمي كشور ايران، نيز هجري شمسي است كه به مناسبت هجرت پيامبر اسلامي(ص) از مكه به مدينه نامگذاري شده است. از اين روي، تقويم رسمي ايراني بر اساس سال شمسي و ماه هاي ايراني تنظيم مي شود.
پول :
واحد رسمي پول در كشور ايران، ريال است و كليه داد و ستدهاي جاري در اين كشور بر مبناي اين واحد صورت مي گيرد.البته بسياري از خريد و فروش هاي معمولي و روزانه بر اساس تومان صورت مي گيرد كه و مي توان گفت، تومان در ميان مردم ايران، رايج تر از ريال مورد استفاده قرار مي گيرد.هر ده ريال معادل يك تومان است.
يكي ديگر از متداول ترين مقیاس ها و واحدهای اندازه گیری كه در ايران مورد استفاده قرار مي گيرد، واحد وزن است. واحد وزن در كشور ايران به صورت كيلوگرم محاسبه مي شود. هر يك هزار كليوگرم، معادل يك تن است. واحد طول نيز در كشور ايران به سانتي متر، متر يا كيلومتر است و واحد مايعات نيز به ليتر يا متر مكعب است. هر يكصد سانتي متر، يك متر است. همچنين مقياس مساحت نيز متر مربع و هكتار است كه معمولا در هنگام محاسبه مساحت مزارع، آپارتمان و ويلا مورد استفاده قرار مي گيرد.
چهارفصل به اين معنا كه در هر زمان از سال ميتوانيد با سفر به يكي از شهرهاي ايران شاهد آب و هواي متفاوتي باشيد و انگار كه در فصل مورد علاقهتان قرار داريد. در زمستان، شهرهايي در ايران وجود دارد كه آب و هوايي تابستاني دارند، سرزمينهايي بهارياند و جاهايي رنگ و بوي پاييز دارند. اين قصه، در هر زمان از هر كدام از فصلها در اين سرزمين صادق است، اما شهرها و روستاهايي هم هستند كه با وجود مساحت كوچكشان، به تنهايي آب و هواي چهارفصل را در خود جاي دادهاند! به علامت تعجب جمله قبلي كاري نداشته باشيد، چون چنين شهرها و قريههايي وجود دارند. تنوع آب و هوا و طبيعت كوهپايهاي زاگرس يكي از دلايلي است كه باعث شده اغلب شهرهايي كه در اين منطقه وجود دارند، شامل آب و هوايي چهارفصل باشند، به عنوان مثال استان كهگيلويه و بويراحمد چنين ويژگياي دارد. به طوري كه در فاصلهاي كمتر از 10 كيلومتر ميتوان از منطقه گرمسيري سرسبز وارد منطقه سردسيري پوشيده از برف شد. وجود بيش از 500 چشمه با تفرجگاههاي بكر، دهها آبشار زيبا، رودهاي خروشان با جلوههاي زيباي گردشگري، درياچههاي طبيعي، پوشش جنگلي درختان سرسبز بلوط و رايحه خوش بوتههاي كوهساران، جلوهاي ديگر از طبيعت سحرانگيز و رويايي شمالي در اين منطقه است. يا روستاي آيينهورزان كه در 70 كيلومتري تهران در جاده فيروزكوه قرار گرفته است. اين روستا كه به دو بخش بالا ده و پايين ده تقسيم ميشود، دو فضاي كاملا متفاوت را براي گردش و تفريح به شما پيشنهاد ميكند. دشتي در پايين دست با درختان پربار ميوه و كوههايي در بالا دست كه آبشار و تنگه آيينه ورزان زيبايي آن را چند برابر كردهاند. در ايران يافتن چنين مناطقي چندان كار سختي نيست، با نگاهي به نقشه و كنكاش و پرس و جويي اندك ميتوان چنين منطقه و شهري را يافت،چرا كه ايران، همواره سرزميني چهارفصل بوده است.
همشهری آنلاین:
استاد ایرانی دانشگاه RMIT استرالیا موفق به ارائه دستاوردی جدید در حوزه ذخیره انرژی و تولید نیرو شده که در آن میزان انرژی تولیدی به نسبت اندازه منبع، سه تا چهار برابر بهترین باتریهای لیتیوم یون – کنونی است.
به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، دکتر کوروش کلانترزاده، دانشیار دانشکده مهندسی برق و رایانه RMIT با همکاری مایکل استرانو از گروه پژوهشی نانوفناوری موسسه فناوری ماساچوست با اندازهگیری شتاب یک واکنش شیمیایی درون یک نانولوله دریافتند که این واکنش منجر به تولید نیرو میشود.
این محققان اکنون با استفاده از تجارب خود در شیمی و نانومواد در تلاش برای کشف این پدیده هستند.
تحقیقات آنها با عنوان «نانودینامیت: نانولولههای پوشیده شده از سوخت با توانایی ارائه نیرو در کوچکترین سیستمها» در مجله IEEE Spectrum منتشر شده است.
به گفته دکتر کلانتر زاده، این سیستم تجربی بر اساس مواد نانولوله کربنی قادر به تولید نیرو بوده که تا پیش از این دیده نشده بود.
وی اظهار کرد: با پوششدهی یک نانولوله در سوخت نیتروسلولز و اشتعال یک سر آن، موفق به تنظیم یک موج احتراق در آن شده و دریافتیم که یک نانولوله، رسانای بسیار خوبی برای گرمای به دست آمده از سوختن سوخت بوده و حتی بهتر اینکه این موج احتراق قادر به تولید یک جریان برق قوی است.
این استاد جوان نانومواد و سنجش موسسه فناوری سلطنتی ملبورن(RMIT) در ادامه افزود: اکتشاف ما در مورد کارایی خوب موج نیروی حرارتی درون این نانولولهها به دلیل خاصیت رسانایی دوگانه آنها، دما برق رایج را معکوس میکند.
به گفته کلانترزاده، این کار، اولین رویکرد مقرون به صرفه در مقیاس نانو برای تولید انرژی است که با غلبه بر مسائل مربوط به امکان سنجی مرتبط با به حداقل رسانی ابعاد به بهرهبرداری اثر دما برق می پردازد. البته در زمان رام کردن این امواج عجیب و در نهایت شناسایی امکان امواج آینده بودن آنها، زوایای چندگانهای برای بررسی وجود دارد.
دکتر کلانترزاده، مدرک کارشناسی خود را در رشته مخابرات از دانشگاه صنعتی شریف، مدرک کارشناسی ارشد را در همین زمینه دردانشگاه تهران و مدرک دکتری خود را در زمینه میکرونانو الکترونیک و بیوالکترونیک از دانشگاه RMIT ملبورن دریافت کرده است.
حوزههای فعالیت این دانشمند فعال ایرانی شامل بیوحسگرها، حسگرهای گاز، فیلمهای نازک نانوساختار، علوم ویژگیها و رفتار مایعات در مقیاس میکرو و نانو، سیستمهای میکرو الکترومکانیکی – نانو الکترومکانیکی، پلیمرهای رسانا، موجبرهای نوری پلیمری، مواد فروالکتریک، خواص ساختاری فیلمهای نازک، امواج صوتی، مواد دمابرقی و آبگریزی سطح است.
با بررسی کارنامه تعدادی از این سینماگران ایرانی که شاید در داخل کشور هم چندان شناخته شده نباشند، می بینیم که یک تیم کامل از لژیونرهای سینمایی در حال حاضر بر سر پروژه های بزرگ هالیوودی و اروپایی مشغول به کارند؛ سینماگرانی که چندین نامزدی اسکار و جوایز معتبر دیگر را در کارنامه خود ثبت کرده اند و شاید نام بسیاری از آنها به گوش شما نخورده باشد. ۷ چهره مهم این فهرست را انتخاب کرده ایم که آشنایی با آنها خالی از لطف نیست.
او از اولین سینماگران بین المللی ایرانی الاصلی است که در داخل کشور هم شهرت قابل توجهی کسب کرده است. خنجی که از پدری ایرانی و مادریفرانسوی در تهران متولد شده، تحصیلات سینمایی خود را در آمریکا دنبال کرده است. خنجی، با فیلمبرداری «هفت» و تیزرهای دیوید فینچر به شهرت رسید و برای فیلمبرداری «اویتا» نامزد اسکار شد.
خنجی تاکنون با کارگردانان بزرگی همچون برناردوبرتولوچی، آلن پارکر، رومن پولانسکی، سیدنی پولاک، وونگ کار وای و وودی آلن همکاری کرده است. علاوه بر دو فیلم آخر وودی، «عشق» جدیدترین فیلم میشائیل هانکه کارگردان مشهور اتریشی را هم خنجی فیلمبرداری کرده که نخل طلایی کن ۲۰۱۲ را برد.
این آهنگساز ایرانی ۳۷ ساله و متولد آلمان در حال حاضر به یکی از پرکارترین چهره های هالیوود تبدیل شده است. جوادی در سال ۱۹۹۸ تحصیلات خود را در رشته موسیقی به پایان رساند. کارهای اولیه جوادی نظر هانس زیمر را به خود جلب کرد و باعث شد تا جوادی کارش را در آمریکا به عنوان دستیار زیمر و کلاوس بدلت دنبال کند. پس از همکاری در پروژه های بزرگی همچون «دزدان دریایی کارائیب» و «بتمن آغاز می کند»، جوادی موسیقی متن قسمت سوم از سری فیلم های «بلید» را ساخت و پس از آن کار خود را با ساخت موسیقی متن فیلم ها و سریال هایی همچون «مرد آهنی»، «فصل شکار»، «نبرد تایتان ها»، «فرار از زندان»، «فلش فوروارد» و «بازی تاج و تخت» ادامه داد.
آخرین ساخته مل گیبسون، یک ایرانی را به جامعه سینمایی هالیوود معرفی کرد. صفی نیا ۳۷ ساله که در اروپا اقتصاد خوانده، برای تحصیل سینما به آمرریکا رفت و پس از آشنایی با مل گیبسون در جریان ساخت «مصائب مسیح»، با او در نوشتن فیلمنامه و تهیه فیلم بعدی او «آپو کالیپتو» همکاری کرد.
سال گذشته هم صفی نیا به عنوان اولین ایرانی، تهیه و طراحی یک سریال مهم آمریکایی را به عهده گرفت. یکی دو سال قبل هم که صحبت هایی از اقتباس سینمایی رمان مشهور «دنیای قشنگ نو» توسط ریدلی اسکات به گوش می رسید، نام صفی نیا به عنوان نویسنده فیلمنامه مطرح بود.
حسین امینی که سال گذشته فیلمنامه «درایو» اثر نیکلاس ویندینگ رفن را نوشته بود، یکی از شناخته شده ترین ایرانیان فعال در سینمای جهان است. امینی که کارش را با نوشتن تله فیلم شروع کرده، در سال ۱۹۹۷ برای فیلم «بال های فاخته» نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی شد.
او در سال ۲۰۱۰ تریلر جاسوسوی «شانگهای» ساخته مایکل هفستروم را نوشت و امسال هم دو فیلم پرخرج را در اکران دارد؛ اکشن رزمی «۴۷ رونین» با حضور کیانو ریوز و فیلم فانتزی «سفیدبرفی و شکارچی» با بازی چارلیز ترون و کریستین استوارت.
رامین بحرانی ۳۷ ساله که متولد آمریکاست، یکی از شناخته شده ترین چهره های سینمای مستقل آمریکا محسوب می شود که فیلم های بلند و همینطور فیلم های کوتاه او در جشنواره های کن، ونیز، برلین، تورنتو و ساندنس حضوری موفق داشته است.
راجر ایبرت منتقد معروف شیکاگو سان تایمز، «چاپ شاپ» دومین فیلم بلند بحرانی را به عنوان ششمین فیلم برتر سینمای جهان در دهه اول قرن بیست و یکم و بحرانی را به عنوان برترین کارگردان دهه گذشته انتخاب کرده است! لئونارد مالتین هم آثار او را در فهرست ۱۵۱ فیلم برتری که دیده نشده قرار داده است.
زرگرپور یکی دیگر از ایرانیانی است که نامزد جایزه اسکار شده، آن هم دو بار! زرگرپور از اوایل دهه ۹۰ به عنوان طراح جلوه های ویژه به کمپانی ILM پیوست. زرگرپور با عناوین مختلف در طراحی جلوه های ویژه فیلم های مشهوری همچون «ماسک»، «پیشتازان فضا»، «جومانجی»، «اسپاون»، «چشمان مار»، «گردباد»، «جنگ ستارگان: اپیزود اول – تهدید شبح»، «توفان کامل»، «هویت بورن» و «نشانه ها» همکاری داشته و برای فیلم های توفان کامل و گردباد هم نامزد اسکار شده است. زرگرپور از سال ۲۰۰۳ به عنوان مدیر هنری به کمپانی بازی های کامپیوتری EA پیوسته و سری بازی های «نید فور اسپید» از جمله کارهای شاخص او محسوب می شود. زرگرپور هم اکنون از اعضای فعال آکادمی هنرها و علوم سینمایی آمریکا و بفتا در زمینه جلوه های ویژه است.
در بین ایرانیانی که در فیلم ها و سریال های هالیوودی بازی کرده اند معمولا همه تنها فرصت ایفای نقش شخصیت های اهل خاورمیانه را پیدا کرده اند. شاید دانیال پاسدار تنها بازیگر ایرانی الاصلی است که در پروژه های هالیوودی نقش شهروندان آمریکایی را بازی کرده است.
پاسدار که پدرش ایرانی است، کار خود را با ایفای نقشی کوتاه در «تاپ گان» شروع کرد. .در بین کارهای قدیمی پاسدار «راه کارلیتو» اثر برایان دی پالما شاخص ترین فیلم او محسوب می شود اما پاسدار با ایفای نقش در سریال ها بود که به شهرت رسید. پاسدار علاوه بر حضور در سریال های پرطرفداری همچون «خانه دارهای مستاصل» و «کسل» یکیک از نقش های اصلی سریال پربیننده «قهرمانان» را هم برعهده داشت…
میلیونها نفر در سراسر جهان بدون آنکه خبر داشته باشند هر روز از فناوریهایی استفاده میکنند که طراح و خالق آن حسین یسایی، یک ایرانی مقیم لندن است. نام وی و شرکت تحت مدیریت وی «ایمجینیشن تکنولوجیز» را هیچگاه روی وسایل ارتباطی جدید، روی تابلوهای تبلیغاتی و یا در کنار نامهای معروفی مثل اپل و گوگل نمیبینیم.
چهره حسین یسایی همچون سایر نامآوران عرصه فناوری ارتباطی مثلا مارک زاکربرگ بنیانگذار فیسبوک و یا استیو جابز از موسسان و مدیران اپل شناخته شده نیست. با این همه هر کسی که از تلفنهای آیفون و یا انواع دیگر همراههای هوشمند استفاده میکند به این ایرانی پنجاه و پنج ساله مدیون است.
در گزارش تازهای از روزنامه بریتانیایی «دیلیمیل» آمدهاست که بخش اعظم فناوریهای پیچیدهای که اکثر تلفنهای هوشمند از آن استفاده میکنند، از گرافیک آن گرفته تا سیستم عامل، همه محصول شرکتی هستند که حسین یسایی آن را مدیریت میکند. خود او میگوید: «در حقیقت ما عنصر هوشمندی را به این تلفنهای همراه میدهیم. قبل از نوآوری و فناوریهای محصول شرکت ما هیچ تلفن هوشمندی وجود نداشت.»
او وقتی کار برای این شرکت را شروع کرد که در آن زمان این شرکت «ویدئو لوجیک» نام داشت، و با حدود ۴۰ کارمند برخی از فناوریهای بهکاررفته در سیستم «اماس داس» مایکروسافت را تولید میکرد، ولی پس از حدود ۲۰ سال شرکت تحت مدیریت وی در دوازده کشور مختلف جهان بیش از هزار و ۱۰۰ کارمند دارد.
مشتریان این شرکت نامهای بزرگ عرصه فناوری ارتباطی مثل اپل، گوگل، مایکروسافت، سامسونگ، اینتل، سونی و الجی هستند. فهرست مشتریان این شرکت آنقدر گستردهاست که آقای یسایی برای پرهیز از رنجاندن رقبای آنها ترجیح میدهد که از همه آنها اسم نبرد.
حسین یسایی متولد و بزرگ شده ایران است. اولین تماس او با فناوری در چهار سالگی صورت گرفت. وی میگوید: «یادم هست که در چهارسالگی برای سردرآوردن از نحوه کار یک رادیوی بزرگ، انگشت خود را درون آن بردم و برق مرا گرفت. از آن زمان علاقه من به فناوریهای جدید و کامپیوتر ادامه یافتهاست.»
او در سال ۱۹۷۶ برای تحصیلات عالی به بریتانیا رفته و دوره پیشدانشگاهی را که معمولا دو سال طول میکشد ظرف چند ماه با موفقیت طی کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه «ناتینگهام» به پایان برد.
حسین یسایی در مورد تفاوتهای موجود بین صنعت ارتباطات و رایانه در بریتانیا با آمریکا میگوید یکی از دلایل اصلی پیشرفت آمریکاییها این است که محیط علمی و فعالیت گسترده این شرکتها طی چند دهه اخیر شرایطی را فراهم کرده که بسیاری از جوانان را به نوآوری تشویق میکند.
علاوه بر این، بلندپروازی نیز یکی از دلایل اصلی برای پیشرفت فناوری و حرکت به سوی اختراعهای جدید است. به گفته آقای یسایی در بریتانیا این روحیه بلندپروازی ضعیفتر است و معمولا در برابر طرحهای بزرگ و بلندپروازانه مقاومت میشود.
حسین یسایی تاکید میکند که مهمترین عامل برای رشد فناوریهای نوین در هر کشوری آموزش نوجوانان و ایجاد زمینههای لازم برای رشد استعدادها، آفرینندگی و خلاقیت جوانان است
آریایی ها
آريايي ها اقوامی چادرنشين و كوچ نشين بودند كه دام داري می کردند و همراه با دام هايشان در كنار رودخانه ها و چراگاه ها زندگي مي كردند . البته سرزمینی که اقوام اصلی آریایی ها در آن می زیستند به درستی معلوم نیست ولی برخی آن را شمال کوه های هندوکش و یا اندکی فراتر از آن در روسیه ، حوالی دریاچه آرال و در اطراف رودخانه های جیحون و سیحون تا امتداد شمال خاور افغانستان امروزی و شمال فلات ایران می دانند .
افتخار ایرانی بودن:
گوته شیطان ادبیات: روزی دلیری از سرزمین پارس به تصرف جهان خواهد
پرداخت و کسی نمیتواند جلویش قد علم کند...
پبامبر اعظم(ص): روزی مردانی از سرزمین پارس به دور ترین نقطه ی علم
خواهند رسید
ناپلئون بناپارت: اگر نیمی از لشگریانم ایرانی بودند تمام دنیا را فتح
میکردم...
پاسخ های حکیمانه ارد بزرگ به پرسشهایی پیرامون آزادی
از آزادی زیاد شنیده ایم اما کمتر به اصل و هدف واقعی از آزادی پی برده ایم در واقع حاشیه های آزادی ما را از مفهوم واقعی آن دور کرده است ارد بزرگ متفکر نامدار کشورمان در پاسخ هایی کوتاه ما را با" آزادی" آشناتر می سازد :
* آزادی چیست ؟
ابزار پیراستن نارستی های آدمیان است .
* دشمنان آزادی چه کسانی اند ؟
خودکامگان
گروه هایی که بی هماورد ، دستگاه فرمانروایی را در اختیار می گیرند .
* آیا آزادی بستر هرج و مرج ، شورش و بی بند و باریست ؟
آزادی خود بزرگترین مانع هر نوع هرج و مرجی است .
* عده ایی می گویند آزادی غرب را به فساد رساند ؟
آنها پیشینه اروپا و باختر را نمی دانند
این بخش از جهان امروز پاکترین دوران خویش را تجربه می کند .
* بدترین تعریف از آزادی چیست ؟
همین موردی که شما گفتید ، برابر دانستن آزادی با بی بند و باری !
* چرا عده ایی این تعریف را از آزادی دارند ؟
چون بیم دارند داشته هایشان از دست برود
آنها می دانند وجود آزادی رسوایشان می کند
پس به بدترین شکل ممکن آن را هجو می کنند .
* آزادی فکر و بیان کی بدست می آید ؟
آن گاه که بتوان خودکامگان را با قوانین و هنجاری درست مهار کرد .
* چه کسانی بزرگترین مدافعان آزادیند ؟
از خود گذشتگان
آنانی که قدرت را بدون ترس به دیگری واگذار می کنند .
* آزادی دارای چه ویژه گی اساسی است ؟
ارزیابی و نقد ، بزرگترین ویژه گی آن است .
آنگاه که ارزیابی نباشد کاستی ها بر ملا نمی شود .
پلشتی روز افزون می گردد و نامردمان به نابکاری خود ادامه می دهند .
* آیا از دیدگاه شما آزادی تنها در اندیشه و بیان خلاصه می شود ؟
رسیدن به چنین هدفی خود موجب پیدایش آزادی در میدانهای دیگری همچون اقتصاد می گردد .
* آیا واژه آزادی برای ایرانیان وارداتی است ؟
ایرانیان خود نخستین منادیان آزادی بوده اند
آزادی همواره یکی از خواسته های مهم مردم ایران بوده است
مجلس ریش سفیدان در تمامی سلسله های باستانی ما وجود داشته است .
در دوره اشکانیان بارها این مجلس پادشاه ایران را تغییر داد .
حال آنکه اروپا در دست فرمانده هان نظامی بود .
آزادی در ایران نه تنها وارداتی نیست بله زایشگاه و رویشگاه آن نیز هست .
* چرا خودکامگان نمی توانند خواست رسیدن به آزادی را ، از اذهان مردم پاک کنند ؟
چون آزادی آمیخته است با سرشت آدمی .
آدمها می خواهند در سرنوشت خود و فرزندانشان سهیم باشند .
نداشتن آزادی موجب بغض و کینه همگانی می گردد .
* چرا عده ایی آزادی خواهی را نتیجه و برآیند میل حیوانی انسان می دانند ؟
آزادیخواهی برآیند پاک ترین منش آدمیست .
نتیجه خرد است .
خواستی است آسمانی .
تنها کسانی در راه آزادی گام بر می دارند که خواسته های فردی خویش گذشته اند .
آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست.ش
ایــــران ای سـرای مـن خـاکـت طـوطیــای مـن
جاویــــدان بهشت مـن عشقت کیمیـــای مـن
ای سـرزمیـن بیــــکران ای یــادگـار عــاشقــان
ای خفتـه در میـان تــو در قــلب مهــربــان تــو
هــزاران شهیـد بی گنــاه نــوجــوان
هزار عاشق گذشته در رهت ز جان
ایــــران ای سـرای مـن خـاکـت طـوطیــای مـن
جاویــــدان بهشت مـن عشقت کیمیـــای مـن
ای تخت جــاودان جــم ای ارگ بیکـــــران بــــم
همچو هگمتـان پـایـدار همچو بیستون استوار
خاک عاشقان بی قرار ای دیــار مهــر و افتخـار
ایـــــــــــــــــــــران
دوستان به پا خیزید ایران بر سایه نابودی است
ایران به تاراج و فراموشی می رود
برخیزیم برای ایران برای وطن برای تمدن دوهزار و پانصد ساله مان
برای کشوری که با تمام فرهنگ ها آشناست اما با تاریخ تمدن خودمان بیگانه و بیشتر این مشکل از حکومت ضعیفی که برای حفظ قدرت حتی تاریخ را می خواهد به فراموشی بسپارند سرچشمه می گیرد.و مردمی که بی تفاوت به مملکت خود هستند در اینجا افسانه های کرهای که هیچ گاه وجود نداشته اند و فقط افسانه هستند طرفداران زیادی دارند. ولی از تاریخ و تمدن ایران کمتر کسی اطلاع دارد از دلاوری ها و جنگ آوری هایی چون نادر شاه و افراد بسیاری دیگر که هرچه ایران را بزرگ قدرتمند کردند امروز حاکمان ضعیف و بی لیاقت آن را در معرض تجزیه شدن قرار می دهند
ما حتی یک سریال یا فیلم از تاریخ و تمدن 2500ساله خودمان ندیدیم، ولی با تمام جشن ها و شادی های کشورهای عرب تبارو غیره آشنا هستیم و در بعضی از آنها نیز مشترک هستیم... کشور کره چون قدمتی ندارد با ساخت سریال ها و افسانه ها فرهنگ و تاریخ گذشته رااینگونه به مردم خود دیکته می کند و لی در ایران نه هزینه ای برای این کار می شود و نه بهایی داده می شود ولی در عوض هیچ کدام از سریالهای کره ای را از دست نمی دهیم و گونی گونی خریداری می شود تا ما خود را به فراموشی بسپاریم
نخستين پادشاه گيتي
نخستين پادشاه گيتي بر اساس گفتار شاهنامه كيومرث بود:
پژوهنده نامه باستان كه از پهلواني زند داستان
چنين گفت كاين تخت و كلاه كيومرث آورد كو بود شاه
كيومرث نخستين پادشاه گيتي در كوه ها براي خود جايگاه محكمي ساخت و در حالي
كه جامه اي از پوست پلنگ پوشيده بود به مردم نيز جامه پوشاند................
همه ما نام هما را بار ها در جاهای مختلف شنیده ایم یا در کتاب ها خوانده ایم!
اما آیا تا به حال با خود فکر کرده ایم که هما چیست و آز کجا آمده و به کجا تعلق دارد؟
هما در چند کشور مختلف با فرهنگ های گوناگون ، پرنده ایست اسطوره ای!..............................
((الف)) یعنی که ما آزادگانیم
به فرمان اهورا بندگانیم
و((ی)) یعنی که ما یزدان پرستیم
به جام رحمت حق مست مستیم
و((ر)) یعنی که رندانی غیوریم
به دنیا مردمانی پر غروریم
((الف)) یعنی اگر امروز هستیم
به جز ایران به خاکی دل نبستیم
و((ن)) نامی بلند و ماندگار است
که ایران معنی این یادگار است.
عبارت «ایران باستان» مفهومی بسیار وسیع و پر دامنه است. با اینکه آغاز و پایان این
دوره را نمیتوان در زمان خاصی تحدید کرد و تعریف کامل و یکسانی برای آن وجود ندارد؛
اما با اینحال «ایران باستان» گسترهای چندین هزار ساله در طول زمان و گستردگیای
میلیونها کیلومتر مربعی در پهنه مکان را در بر میگیرد. پهنهای که حتی در یک زمان واحد،
قومها، باورها، شیوههای زندگانی، ادیان و حکومتهای گوناگونی در آنحضور داشتهاند.
دستیابی به واقعیت های تاریخی و آگاهی از شیوههای زندگانی و باورهای مردمان
با چنین عبارت هایی کلی (که گاه نتیجه نهایی آن نیز مثلاً با واژه «ارزشمند» در صورت
مسئله میآید) ممکن نمیشود. به این ترتیب و برای دستیابی به پاسخی شایسته، در
آغاز موظفیم که یا صورت مسئله خود را اصلاح کنیم و آن را به یک دوره کوچکتری محدود
سازیم و یا واژه «ارزشمند» را از آن کنار بگذاریم. بیطرفی و واقعنگری در کار پژوهشی حکم
میکند که یک صفت کلی و نتیجهگیری نهایی را به گونه یکسان برای همه مردمان یک
کشور کهنسال و گسترده و پر تنوع بکار نبریم. این شیوه، علاوه بر دورماندن از دستیابی
به واقعیتهای تاریخی، موجب ضایع شدن حقوق مردان و زنانی هم میشود که بزرگترین
رنجها را از حاکمان مستبد و زورگوی زمان خود تحمل کردهاند. نسبت دادن جایگاه و حقوق
شایسته و ارزشمند برای همگی زنان ایران باستان، نادیده انگاشتن و بیتفاوتی در برابر
رنجهای عمیق یک جامعه انسانی در دورهای خاص است.
این شیوه پژوهشی چه تفاوتیبا این دارد که امروزه نیز حاکمان کشورهایی که در آن حقوق
انسانی پایمال میشود و زنان و مردان و جوانان و اندیشمندان اش در زندانها و گورستانها
و محرومیتها و مصیبتها بسر میبرند را جامعهای مبتنی بر حقوق و آزادیهای بشری بنامند؟
عبارت «ایران باستان» مفهومی بسیار وسیع و پر دامنه است. با اینکه آغاز و پایان این
دوره را نمیتوان در زمان خاصی تحدید کرد و تعریف کامل و یکسانی برای آن وجود ندارد؛
اما با اینحال «ایران باستان» گسترهای چندین هزار ساله در طول زمان و گستردگیای
میلیونها کیلومتر مربعی در پهنه مکان را در بر میگیرد. پهنهای که حتی در یک زمان واحد،
قومها، باورها، شیوههای زندگانی، ادیان و حکومتهای گوناگونی در آنحضور داشتهاند.
دستیابی به واقعیت های تاریخی و آگاهی از شیوههای زندگانی و باورهای مردمان
با چنین عبارت هایی کلی (که گاه نتیجه نهایی آن نیز مثلاً با واژه «ارزشمند» در صورت
مسئله میآید) ممکن نمیشود. به این ترتیب و برای دستیابی به پاسخی شایسته، در
آغاز موظفیم که یا صورت مسئله خود را اصلاح کنیم و آن را به یک دوره کوچکتری محدود
سازیم و یا واژه «ارزشمند» را از آن کنار بگذاریم. بیطرفی و واقعنگری در کار پژوهشی حکم
میکند که یک صفت کلی و نتیجهگیری نهایی را به گونه یکسان برای همه مردمان یک
کشور کهنسال و گسترده و پر تنوع بکار نبریم. این شیوه، علاوه بر دورماندن از دستیابی
به واقعیتهای تاریخی، موجب ضایع شدن حقوق مردان و زنانی هم میشود که بزرگترین
رنجها را از حاکمان مستبد و زورگوی زمان خود تحمل کردهاند. نسبت دادن جایگاه و حقوق
شایسته و ارزشمند برای همگی زنان ایران باستان، نادیده انگاشتن و بیتفاوتی در برابر
رنجهای عمیق یک جامعه انسانی در دورهای خاص است.
این شیوه پژوهشی چه تفاوتیبا این دارد که امروزه نیز حاکمان کشورهایی که در آن حقوق
انسانی پایمال میشود و زنان و مردان و جوانان و اندیشمندان اش در زندانها و گورستانها
و محرومیتها و مصیبتها بسر میبرند را جامعهای مبتنی بر حقوق و آزادیهای بشری بنامند؟
آریا، نامی است که نیاکان مشترک اقوام ایرانی و هندی (مردمان شمال هند) (آنان که به زبانهای هند و ایرانی سخن میگفتند) خود را بدان معرفی میکردند و آن را به معنی شریف، اصیل و آزاده دانستهاند. کسی که وابسته و از تبار قوم آریا باشد آریایی، آرین یا آریان مینامند.
تنها مورد کاربرد مجاز اصطلاح آریایی درباره اقوامی است که در ازمنه باستانی خود، خویشتن را آریا مینامیدند. هندیان و ایرانیان و مادها و اسکیتها و آلانها و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه خود را آریا می خواندند. (ا. م. دیاکونوف: تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص ۱۴۲.
اين سربازان پس از هفت روز راهپيمايي در بيابان به منطقهاي ميرسند که هماکنون با نام «الخرقه» شناخته ميشود، پس از آن بود که سربازان ايراني ناپديد شدند و هيچ کس اثري از آنها نيافت... «کامبيز»، فرزند کوروش پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سيوا» فرستاد تا با طرفداران ـ بت پرست ـ معبد آمون در مصر که يکي از ساتراپها يا استانهاي ايران به شمار میرفت و سر به شورش برداشته بودند، مقابله کند.............
براي ديدن متن كامل به ادامه مطلب مراجعه نماييد.
ین مطلب خواندنی است اما نظرات مردم در فهم آن متفاوت است بعد از خواندن آن لطفا نظر خود را بگذارید .
قبل از همه باید متذکر گردید که در این نوشته، ایران به معنی ساکنین کشور ایران فعلی بکار گرفته میشود و در اینجا نه اصطلاح زبان شناسی مورد نظر است و نه مفهوم تباری و یا «نژادی».
طبق شواهد تاریخی، نام ایران تا دوره ساسانی نه در آثار و نوشته های حکومتهای هخامنشی و اشکانی و غیره و نه در نوشته های دیگران وجود نداشته و تا دوره ساسانی، کشور را بنام قوم حاکم می نامیدند، مثل هخامنشی، ماد، پارس، پارت و غیره. تنها در دوره ساسانی که حکومت متکی به دیانت انحصاری زرتشتی تشکیل گردید، با استناد به متن اوستا که بنا بر آن کشور اسطوره ای آریانوویچ که در حوالی خوارزم کنونی وجود داشته، به تمام سرزمین تعمیم داده شد و آن بدان معنا نیست که کل مردم ایران از تبار قوم آریا میباشند، زیرا مفهوم ایران نظیر معنی کشور ( کیش + ور ) بار دینی داشته است و تنها منحصر به ایران نیز نیست. نام سابق افغانستان آریانا میباشد و ایرلند و ایروان نیز همان مفهوم را دارند.................
دود 10 روز پیش بود که خبری در رسانه ها منتشر شد با این مظمون که فیروز نادری دانشمند ایرانی ناسا به عنوان مسوول اکتشافات سازمان فضایی آمریکا انتخاب شده است.
به گزارش بانکی دات آی آر، پیش از آن هم خبری روی خروجی بسیاری از خبرگزاری ها رفت که ساناز اهری،دختر جوان ایرانی، با پیشنهاد مدیران گوگل از این پس یکی از کارکنان این غول جستجوی اینترنتی خواهد بود.
احساس شما ازشنیدن چنین خبرهایی درباره ایرانیان مقیم خارج چیست؟ افتخار می کنید؟ بی تفاوت هستید؟ یا رشک می ورزید؟
مطمئنا کم نیستند تعداد ایرانیانی که در.....................
سخن گفتن پیرامون فرهنگ ایرانی بسیار سنگین و دشوار است . زیرا که پشتوانه این فرهنگ چندین هزار ساله , مملو از تجربیات و فراز و نشیبهای گوناگون است که اگر ما بتوانیم آن را گسترش و پرورش دهیم و با روزگار امروز مدرنش کنیم ملت ما نه تنها یکی از خوشبخت ترین ملتهای جهان می شود بلکه میتواند دیگر کشورهای گیتی که حیاتشان به چندین صده هم نمی رسد را سیراب نماید . گستره این فرهنگ کهن امروزه با وجود مرزهای غیر واقعی شامل کشورهای تازه استقلال یافته : تاجیکستان , ازبکستان , ترکمنستان , آذربایجان , ارمنستان , داغستان , کردستانات , افغانستان , پاکستان , عراق و بحرین می باشد . امید بسیار داریم که فرزندان برومند این سرزمین با تمام نیرو این فرهنگ را احیا کنند و باردیگر نه تنها در ایران کنونی بلکه در تمامی سرزمینهای حوزه ایران بزرگ اطراف ما ..........
تکاب یکی از شهرهای آذربایجان غربی است که به سبب غنای تاریخی و جاذبه های گردشگری فراوان همواره مورد توجه ایران دوستان بوده است.
تخت سلیمان معروفترین جاذبه گردشگری این شهر است که در فهرست آثار میراث جهانی یونیسف به ثبت رسیده است.اما این اثر بی نظیر تنها جاذبه تکاب نیست بلکه مهر موبد موبدان کشف شده در این ناحیه که بر روی آن نقوش اساطیری حک شده و همچنین در ستایش خدای آب (آناهیتا)و آتش است هم از دیگر جاذبه های این ناحیه است.
تکاب به معنای آب باریک و زمینی که آب کم و محدودی از آن عبور می کند می باشد باور مردم این ناحیه برآن است که ازآنجایی که تنها رود جاری در این منطقه "ساروق" می باشد این نام برروی این شهر گذاشته شده است.
تکاب دارای دو بخش مرکزی به نام های تکاب و تخت سلیمان است و 6 دهستان هم در این منطقه وجود دارد.بیشتر درآمد مردم این ناحیه از کشاورزی و دامپروری است و از صنایع دستی معروف این ناحیه می توان به فرش افشار اشاره کرد که به فرش آهنین هم مشهور بوده ودارای شهرت جهانی است در تکاب خیلی خانواده ها از راه فرش بافی امرار معاش می کنند.
فرش دستباف افشار نوعی سوغات این شهر هم محسوب می شود.
قتی یک بازاریاب چینی ایرانیان را گرد مغز! می خواند ...
مطلب زیر ترجمه ی متنی است که تجربیات تجارت یک بازرگان چینی از طریق سایت (سایت تجاری چین) را بیان می کند که در وبلاگش تحت عنوان "مبحث بازاریابی موفق چینی و آموزش تجارت بازاریابان تازه کار چین" نوشته است که خواندنی و جالب است :
ایران ما به سواحل شمال ,مشهد و شیراز خلاصه نمی شود بلکه هزاران دیدنی مذهبی ,تاریخی و طبیعی در آن یافت می شود که شاید اسم آنها به گوش شما هم نرسیده باشد.
جشن شب يلدا كه از 7000 سال پيش تا كنون در ميان ايرانيان برگزار مي شود . 7000 سال پيش نياكان ما به دانش گاهشماري دست پيدا كردند و دست يافتند كه نخستين شب زمستان بلند ترين شب سال است . در اين جستا از سخنراني دكتر جنيدي و دكتر كراري برداشت هايي شده :
جشن شب يلدا همانند جشن هايي هم چون نوروز و مهرگان پس از تازش اسكندر ، تازيان و مغول ها پا برجا مانده است و در تك تك خانه هاي ايرانيان راستين با گرد آمدن خانواده ها به دور هم برگزار مي شود .
فردوسي بزرگ در شاهنامه مي گويد :
نباشد بهار و زمستان پديد
نيارند هنگام رامش نويد
از اين بيت مي توان پي برد كه در سرزمينهاي بجز ايران آغاز فصل ها را نميدانستند اما ايرانيان در آن زمان به اين دانش دست پيدا كرده بودند .
در زمان تاختن تازيان به ايران گاهشماري ايرانيان كه بر پايه ي خورشيد بود ، به گاهشماري بر پايه ي ماه ديگرگون شد ، اما پس از چندي خيام بروي كار آمد و اين گاشماري خورشيدي را دوباره بنيان نهاد تا باز جشنهاي ما زنده باشند و ما آنها را برگزار كنيم .
به جز اين ايرانيان هميشه آيين هايشان همراه با شادي بوده و احترام ويژه به نور و روشنايي ، به وارونه ي نژاد سامي و تازيان كه مراسم آنها هميشه همراه با سوگواري است و معمولاً در تاريكي برگزار ميشود ، از اين روست كه ايرانيان درازترين شب را بيدار مينشينند تا بيرون آمدن خورشيد را نظاره گر باشند ، از اين بس كه دوران كمبود نور و روشنيايي پايان يافته و دوران فزوني خورشيد و نور و روشناييست . در اين ميان ايرانيان با روشن كردن آتش و چراغ به ياري خورشيد مي آيند و تا صبح بيدار ميمانند .
يكي ديگر از دلائل برگزاري اين جشن ، شب زاد روز ايزد مهر يا ميترا است ، مهر به معناي خورشيد است و تاريخ پرستش آن در ميان ايرانيها و آريايي ها به پيش از دين زرتشت باز ميگردد ، كه پس از ظهور زرتشت اين پيامبر او را اهورا مزدا تعريف كرد ، يكي از ايزدان اهورايي مهر بود كه هم اكنون بخشي از اوستا به نامش نامگذاري شده .
در « مهريشت اوستا آمده است :(( مهر از آسمان با هزاران چشم بر ايراني مينگرد تا دروغي نگويد))
مهر پرستي و ميترايسسم به اروپا نيز كشيده شد و در آنجا ژوليان يكي از پادشاهان رومي به اين دين گرويد . همين امپراتوراني چون كومودوس ( 180 – 192 م ) ، سپتيموس سوروس ( 193-211 ) ، كاراكالا ( 211-217 ) و جوليان ملقب به جوليان مرتد ، و نيز بسياري از سربازان و افسران روم ، سخت پيرو اين آيين بودند و در رم ، بريتانيا ( در پي هجوم روم به سال 43 م ) و كناره هاي رود راين ، دانوب و فرات ، كنيسه ها و معابد متعددي براي ميترا بر پا داشتند آنها سالها جشن زادروز مهر و شب چله را جشن ميگرفتند و آن را آغاز سال ميدانستند ، حتي پس از گسترش دين مسيح آن را كريسمس ناميدند ، اگر در آيين مراسم كريسمس اروپايي ها بنگريم ميتوان به نشانه هاي ايراني آن پي ببريم . ايرانيان در شب چله درخت سروي را با دو رشته نوار نقره اي و مي آراستند .
اه ... اه اي خانه ي ويران من تا ابد جا مانده اي در ياد من
قامتم خم ميشود بر خاك تو مي زنم بوسه به روي پاك تو
من تو را اباد ميسازم وطن من برايت ميدهم اين جان و تن
من برايت قصه مي گويم ز ايران كهن از زنان و مردماني خوش سخن
روزگاري خاك ما آباد بود از همه نيرنگ ها آزاد بود
روزگاري راستي در دين ما جشن و شادي و سرور ، آيين ما
هم وطن بيدار شو ، بيدار شو در تن ايران فروشان خار شو
مشت باش و بكوبش بر دهان بر دهان خائنان اين زمان
روزگاري را ز ديرين ياد كن بر فراز قله ها فرياد كن :
من تو را آباد ميسازم وطن من برايت ميدهم اين جان و تن ..
تقدیم به همه ی پارسیان
مگه میشه به ایران افتخار نکرد؟
بهتر بود بپرسی به کجای ایران افتخار نمی کنی؟
به ذره ذره خاک ایران ، به تک تک ایرانیا (به غیر عرب صفتا ، غرب زده ها ) به اینکه نژادمون آریایی ،اونم آریایی برتر افتخار می کنم.
به این افتخار میکنم که هیچگاه بت پرست نبودیم .
به کوروش کبیر ، داریوش بزرگ ، خشایار شاه ، کاوه آهنگر ، آرش کمانگیر ، سیاوش ، کیومرث ، رستم، زرتشت و...
منشور حقوق بشر ، منشور پارسوماش ، منشور پرشیا ، منشور شوشیانا ، منشور پاسارگاد ، فروهر همه اینا غرور آفرینه .
به فردوسی، خیام، حضرت حافظ ، مولانا رومی ، سعدی ،عطار ، نظامی ، وحشی بافقی ، ارد بزرگ ،ابوعلی سینا ، ابو ریحان بیرونی ، رازی و...
به پارسه ، خلیج همیشه فارس ، پاسارگاد ، شهر سوخته(مهر گنجینه سر به )، چغازنبیل ، بیستون ، نقش رستم ، تخت سلیمان ، طاق بستان ، کاخ تیسفون(بزرگترین طاق آجری دنیا)و... افتخار می کنم.
به این افتخار می کنم که ما ایرانی ها شادترین مردم دنیا بودیم و پدران ما جشن و پایکوبی رو عبادت می دونستند .
کل جهانیان در مقابل بزرگی ایران و ملتش سرفرود آوردن
به ادامه مطالب مراجعه كنيد
تا اوایل قرن بیستم، مردم جهان کشور ما را با عنوان رسمی" پارس یا پرشین" می شناختند، اما در دوران سلطنت رضاشاه که بحث رجعت به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسلام قوت گرفته بود، حلقه ای از روشنفکران باستان گرا مانند سعید نفیسی،محمد علی فروغی و سید حسن تقی زاده در حکومت پهلوی اول با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم آمده بودند که به این منظور اقداماتی را انجام می دادند،"سعید نفیسی" از مشاوران نزدیک رضاخان به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به "ایران" تغییر یابد، این پیشنهاد در آذر ماه 1313 شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت، یادداشتی را که از نظر می گذرانید، مقاله ای از سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات است که بعد از رسمی شدن عنوان ایران، دلایل و توجیه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با عموم مردم در میان گذاشته است.
سعید نفیسی
چیزی عزیز تر ز وطن پیش من نبود رفتم به پای بوسش و دیدم وطن نبود
آن خاک پر بها و گهر خیز و زر نگار زان آخوند بود و دگر مال من نبود
آن روز هر چه را که بدیدم عذاب بود جز خشم و مرگ و دشنه و دار و رسن نبود
آن سرزمین پاک و اهورایی و عزیز چیزی کم از عُمان و کویت و یمن نبود
گفتم:وطن کجاست؟که من بیوطن نی ام این سرزمین شاد که بیتُ الحزن نبود
سرشار از نشاط و سرور و توانگری جز باغ و غنچه و گل و سرو و چمن نبود
این، مهد میترا بُد و ماًوای زردهُشت جای یزید و شمر و عُبید و حسن نبود
آنجا همیشه بلبل سرمست، می سرود این سرزمین که مسکن زاغ و زغن نبود
ایران من کجا و نژاد عرب کجا؟ بیگانه پروری که بدینسان علن نبود
این سرزمین پاک اهورا بُد ای دریغ زین پیشتر که جایگه اهرمن نبود
ایران بهشت بود و گلستان و مرغزار جز لاله اش به دامن دشت و دمن نبود
ای خالق بزرگ، چنین سرنوشت شوم هرگز سزا و درخور ایران من نبود
وقتی تو می گویی وطن من خاک بر سر می کنم
گویی شکست شیر را از موش باور میکنم
وقتی تو میگویی وطن بر خویش می لرزد قلم
من نیز رقص مرگ را با او به دفتر می کنم
وقتی تو می گویی وطن یکباره خشکم می زند
وان دیده ی مبهوت را با خون دل تَر می کنم
بی کوروش و بی تهمتن با ما چه گویی از وطن
با تخت جمشید کهن من عمر را سر می کنم
وقتی تومی گویی وطن بوی فلسطین می دهی
من کی نژاد عشق با تازی برابر می کنم
وقت تو می گویی وطن از چفیه ات خون می چکد
من یاد قتل نفس با الله و اکبر میکنم
وقتی تو میگویی وطن شهنامه پرپر می شود
من گریه بر فردوسی آن پیر دلاور میکنم
بی نام زرتشت مَهین ایران و ایرانی مبین
من جان فدای آن یکتا پیمبر می کنم
خون اوستا در رگ فرهنگ ایران می دود
من آیه های عشق را مستانه از بر می کنم
وقتی تو می گویی وطن خون است و خشم وخودکشی
من یادی از حمام خون در تَلِ زَعتَر(اردوگاهی در فلسطین) میکنم
ایران تو یعنی لباس تیره عباسیان
من رخت روشن بر تن گلگون کشور می کنم
ایران تو با یاد دین زن را به زندان می کشد
من تاج را تقدیم آن بانوی برتر می کنم
تاریخ ایران تو را شمشیر تازی می ستود
من با عدالتخواهیم یادی ز حیدر میکنم
ایران تو می ترسد از بانگ نوایِ نای و نی
من با سرود عاشقی آن را معطر میکنم
وقتی تو میگویی وطن یعنی دیار یار و غم
فروردین: این نام برگرفته از نام فروهر fravahr هاست که در حقیقت روان درگذشتگان بوده و اعتقاد بر این بود که روان های مردگان در نخستین روزهای بهار نزد اقوام خود به زمین باز میگردند.
بنا بر تصور زرتشتيان فروهر روان مردگان و نيز روان آناني است كه هنوز زاده نشده اند و جايگاه فروهر نزد خداست و هنگاميكه انساني مي ميرد روان او به فروهر او مي پيوندد و هنگاميكه انساني زاده ميشود نيز روان از فروهر جدا و به تن او در جهان مادي مي پيوندد.
اردیبهشت: اقتباسی از نام اوستایی ارتا وهیشتا atra vahishta به معنای بهترین راستی است که نام یکی از امشاسپندان است.
خرداد: در اوستا هئوروتات haurvatata به معنای کمال و رستگاری که از امشاسپندان یا صفات کمالیه اهورامزداست.
تیر: در اوستا تیشترtishtra نامیده شده و نام ستاره ايست. محققین آنرا با شعراي يماني یا ستاره شباهنگ که درخشان ترین ستاره آسمان شب است منطبق دانسته اند. یونانیان باستان این ستاره راsiriusمینامیده و آنرا منبع گرما میدانستند. اين جدا از سياره تير يا عطارد است.
تير يشت يا تيشتر يشت همچنین نام يكي از يشتهاي اوستاست و ستاره تير يا تيشتر که از او در یشت موسوم به تيشتر يشت یاد میشود ایزد موکل بر رعد و باران نیز بوده است وبر اساس این باور ستاره تيشتر دشمن دیو خشکسالی یا اپوش است و باور بر اين بود كه در نبرد تيشتر با اپوش گرزي توسط تيشتر بر ديو خشكي وارد ميگردد و صداي رعدي كه شنيده ميشود خروش آن ديو است. به روایتی طلوع این ستاره مصادف با چهارمین ماه سال یا آغاز تابستان است.
امرداد: در اوستا امرتات ameretata نامیده شده به معنای بی مرگ و ناميرا و آن نام مينوي گياهان است که نام یکی دیگر از امشاسپندان است.
شهریور: اقتباسي از نام اوستايي خشثرَ وئیری khshathra vairi به معنای پادشاهی آرزو شده است كه مينوي فلزات است و نام یکی از امشاسپندان است.
مهر: نام فارسی شده رب النوع روشنایی است که از نام اوستایی میثرَmithra ( در سانسکریت میتر mitra ) به معنای دوستی و محبت گرفته شده است. مهر بر خلاف تصور عامه در واقع نام دیگر خورشید نیست بلکه مهر نام ایزد یا رب النوع روشنایی بوده چنانکه در اوستا نیز همواره نام مهر یا میترا جدا از نام خورشید می آید و در اسامی روزهای ماه نیز چنانکه اشاره شد خورشید نام یازدهمین و مهر نام شانزدهمین روز ماه است.
آبان: نام فارسی شده ایزد آبها یا آناهیتا است که در اوستا اردوی سور اناهیتا aredvi sura anahita یا رودخانه نیرومند بی آلودگی نامیده شده است. اناهيتا كه خلاصه شده اين نام اوستاييست نام الهه موکل بر آبهای روان بوده است و يشتي كه در اوستا به مناسبت اين الهه سروده شده آبان يشت نام دارد. نامگذاري آبان به اين مناسبت بوده كه اين ماه آغاز بارندگي است.
آذر: از نام اوستایی آترatar یا ایزد موکل بر آتش مقدس گرفته شده است. این آتش مقدس طبق فقرات 46-50 زامیاد یشت اوستا رقیب اژی دهاک دانسته شده و طبق متن اوستايي نبردي بين اين دو در گرفته كه به فرار اژي دهاك منجر گشته است. من در یادداشتهای پیشین اژي دهاك روز رستاخيز را آتشفشان زیانبار یا آتش زیانبار معنا کردم که در اينجا هیچ ارتباطی با اژي دهاك سه كله يا ضحاک ماردوش روایات عامیانه و افسانه ای ندارد. چون اين اژي دهاك سه كله انساني با كنشهاي اهريمني بوده كه بدان لقب يعني اژي دهاك نامبردار شده بود. واژه اژی در زبان اوستایی علاوه بر اينكه به معناي اژدها يا مار آتشين است مترادف با واژه اهی در سانسکریت به معنای آتشفشان نيز مي باشد و دهاک در زبان اوستایی به معنای ضربه زن یا زیانبار ترجمه شده است. آتر یا آتش مقدس در آیین مزدیسنا مقامي بسيار والا دارد و از بزرگترین نعماتی بوده که از جهان بالا و برای بهره انسانها به زمین فرستاده شده است. به موجب كتاب بندهش پنج نوع آتش وجود داشته است كه من از ذكر آنها خودداري ميكنم.
دی: در مورد دی در بن دهشن توضیح داده شده که دادار است و نام خویش را در چهار جای در ماهها داده است یکی نام =هرمزد و آن سه دی که یکی گاه و یکی دین و یکی زمان است استاد پورداوود دي را ماخوذ از نام اوستايي زين zayana به معناي زمستان ميداند.
بهمن: از نام اوستایی وهومن به معنای دارای منش نیک اقتباس شده که در اوستا نام یکی دیگر از امشاسپندان است.
اسفند: از نام سفندارمذ یا در اوستا سپنتا آرمئیتی به معنای پارسای مقدس گرفته شده و آرمئیتی همانست که امروزه آرمیتا گفته میشود و در اوستا نام فرشته موکل بر زمین است.
بر طبق كتب مذهبي و آسماني زرتشتيان ابتدا اهورامزدا ( خداوند ) عالم ارواح را آفريد و بدون هيچ مانعي تا سه هزار سال سلطنت كرد بعد اهرمن به زور و عنف از تاريكي وارد روشنايي شده خيره گشت و چون حاضر بصلح نشد با اهورامزدا بجنگيد 9 هزار سال بعد اهورامزدا عالم مادي را در مدت يك سال در 6 دوره ( هر دوره پنج روز ) بيافريد و اين شش دوره بنام گهنبار معروف است كه زردشتيان در اين ايام جشن گرفته بستايش و نيايش ميپردازند بدين ترتيب : 1- از 11 تا 15 ارديبهشت آسمان خلق شد اين دوره ميان بهار ناميده مي شود
۲ - از 11 تا 15 تير آب آفريده شد اين دوره ميان تابستان نام دارد
۳ - از 26 تا 30 شهريور زمين خلق گرديد و نام اين دوره دانه آور است
۴ - از 26 تا 30 مهر نباتات آفريده شد و آن را هنگام فرود آمدن ميخوانند
۵ - از 16 تا 20 دي خلقت جانوران تمام شد و آنرا ميان سال گويند
۶ - پنجه آخر سال يعني 5 روز به فروردين مانده كه در اين مدت نسان خلق شد و آنرا ( همس پت ميديم ) يعني برابر بودن شب و روز مينامند
اين اعياد ششگانه را بجمشيد يكي از سلاطين سلسله پيشدادي نسبت داده اند در كتاب مذهبي صددربندهش فصل 25 مي فرمايد : اهورامزدا فرمود آفرينش جهان در 365 روز كه شش گاهنبار سال باشد انجام گيرد ) بنابر اين در عرض مدت يك سال خلقت كائنات به ترتيب 1 -آسمان 2-آب ۳ -زمين 4-نباتات 5-جانوران 6- انسان صورت گرفت و در انتهاي آن كه مصادف با نوروز است به پاس فراغت از خلقت و شكر نعمت در اين ديانت جشن ميگيرند . و اما در مورد چونگي خلقت انسان در خداينامه و ساير كتب مذهبي بخصوص اوستا اين چنين آمده كه اولين مخلوق كيومرث ناميده شده كه آنرا گل شاه يعني شاه جهان آب و گل يا شاه كوه ميخوانند گويند اهل استخر فارس بوده و در اثر زد و خورد ميان خوبي و بدي كشته شده و آب مني او بزمين ريخته شد و از آن پسر و دختري بنام مشي و مشيانه يا مهري و مهريانه بشكل گياهي بنام مهر گياه بوجود آمدند كه باهم ازدواج كردند ( ريشه ي گياه مهر شبيه مرد و زني است بهم پيوسته است)بهر حال اولين انسان كيومرث و اولين گياه مهر و اولين حيوان گاو نر بوده است كه آن هم در منازعه ميان اهرمن و اهورامزدا كشته شد واز خون آن حيوانات ديگري بوجود آمدند .
من اين فيلم رو چندين بار نگاه كردم ولي هيچ شباهتي بين ايرانيان در اين فيلم و ايرانيان شجاع واقعيت نديدم طرز لباس پوشيدن و چهره آنان به اعراب بيشتر شباهت داشت ايرانيان هيچگاه سياه پوست نبودند در جنگ برده نميگرفتند اسير مي گرفتند ولي پس از جنگ آزاد مي كردند كه در اينجا ايرانيان برده هاي زيادي داشتند . پادشاهان ايراني هيچگاه ادعاي خدايي نكرده بودند.................
تو ای پر گهر خاک ایران زمین
که والاتری از سپهر برین
هنر زنده از پرتو نام توست
جهان سرخوش از جرعه جام توست
بر و بوم این ملک پاینده باد
بمان خرم ای خاک مینو سرشت
که در چشم ما خوشتری از بهشت
ترا از دل و جان پرستنده ایم
روان را به مهر تو آکنده ایم
بر و بوم این ملک پاینده باد
مخور غم که آمد بهار امید
ز شام سیه زاد صبح سپید
به تدبیر سر حلقه راستان
شده ملک جم غیرت باستان
بر و بوم این ملک پاینده باد
بند اول
آناهيتا تو در ناسوت درون سفر بسيار کرده اي و از اين روست که از ژرفاها نمي ترسي اين سفر با من به ژرفترين ژرفاها خواهي رفت به دخمه هاي درون. آنجا که گناهاني جانفرسا روح پرستندگانت را مي خشکاند . اسفل السافليني که براي فرو ريختن آفريده شده است و بس.وه که چه تاريکي هولناکي بر اين دخمه عظيم حکمفرماستنگاه کن نگاه کن که دروغ چگونه – چون اختاپوسي گرسنه – بر پيکر بي رمق او مي تند! چه بسيار شنيده ام از سقوط بزرگ. واينک نظاره مي کنم که چه سان آدمي از درون مکيده مي شود؛ هرگز بدين يقين نرسيده بودم که آدمي خود پرتگاهي هولناک است. آناني در اين ابرنشيب نمي غلطند که بر پستوهاي آن واقفند... و تو بدون راهنما هرگز راه بدان کوره راهها نخواهي برد. آفتابي بايد که اين دخمه ها را چون بستر آبگيرهاي کوچک از هم بگسلاند. آفتابي که تازيانه خويش را بي مهابا بر اين ديواره ها بکوبد.مادامي که انسان در خود نابود نشود انسان بازپسين زائيده نخواهد شد.آفتاب درون چه مي تواند باشد آناهيتا؟ مگر نه اينکه انسان کروي ترين کره هاست چه اينکه از هر جا بياغازي نقطه پايانش همانجاست.من با تو سفر بسيار خواهم کرد و از آفتاب درون خواهم گفت.
بند دوم
آناهيتا، هرگز به اين انديشيده اي که انسان چه سان به حيوانات عشق مي ورزد و سگان را گرامي مي دارد؟. معبد "نارسينا" با درختان غول آسا احاطه شده اند که غرابان سيه فام بر شاخسارهاي آنان خانه دارند. و معابد خدايان بزرگ ناپير و تاريشا نيز...
به ادامه مطلب مراجعه كنيد...
بناي معروف به معبد آناهيتا در مركز شهر كنگاور بر سر راه همدان به كرمانشاه واقع شده است .اين بنا بر روي تپه طبيعي با حداكثر ارتفاع 32 متر نسبت به سطح زمين هاي اطراف ساخته شده است . نقشه بناي كنگاور چهار ضلعي و به ابعاد 209*224 متر مي باشد كه هر ضلع آن به شكل صفه اي به قطر 18 متر است